نزدیکتر بیا !
لمس صدای تو از پشت دیوار سکوت با قطره های اشکی که بی مهابا از روی گونه های سرخت می چکد برایم دشوار است ...
نزدیکتر بیا و بگذار دستهای لرزان از شوق وصالم اشک گونه هایت را پاک کند ...
پنجره را باز می گذارم و خود به رسم عادت هر روزه ام در پشت قاب طلاییش به انتظار آمدنت می نشینم !
قول می دم هر ثانیه از آن سپیده ای که تو را برایم به ارمغان آورد را با کیمیای عشق طلا کنم تا همگان بدانند و یقین کنند که وقت طلاست !
آری وقت هم طلا می شود وقتی از تو , هنر گذر کردن را بیاموزند! ... flower.gif flower.gif


 

نظرات 1 + ارسال نظر
سهیل یکشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 11:02 ب.ظ http://soheil-j.blogsky.com

اگه نوشته ی خودته واقعا قلم زیبایی داری...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد