یه آسمون پر از نگاه پر از نگاه بی صدا
آره اون مال من بود همون "عشق بی صدا"
هر نقطه ای از آسمون یه آسمون از تو می دیدم
یه جاش اسم تو بود ، کنارش یه نقاشی
می دونی چه طرحی بود؟
طرح لبهات
یا یه لبخند آروم
همون لبهایی که با بوسه هاش
تمام بدنم رو از وجودت پر کرده بود
یه صدای آروم اما مثل همیشه دلنشین و مهربون
داشت با من حرف می زد
انگار خدا بود..!؟...
اما نه...
تو بودی ، همون خدای عشق و روزهای عاشقی من...
توی اون سرمای شب
سرمایی وجود نداشت
گرمای با نو بودن تو وجودم بود
با تو بودن و
کنار تو بودن رو نمی تونم شرح بدم
چون مثل خودت توصیف ناپذیره
نمی دونم چطور بگم ....
اما ...
دوستت دارم تنها کلامی بود که تو عمرم تونستم باهاش احساسم رو بهت بگم...
و یک بوسه بهترین عمل....
نظرات 1 + ارسال نظر
هیلدا دوشنبه 21 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 10:58 ب.ظ http://www.hildabihamtast.blogsky.com

سلام
خیلی قشنگ بود مرسی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد