آنقدر خسته ای که تصمیم می گیری چند دقیقه دراز بکشی و بعد لباسهایت را درآوری و برای خواب آماده شوی. دراز می کشی و چند دقیقهء بعد بیدار می شوی. صبح شده است و هنوز برای خواب آماده نیستی. بلند می شوی و به سر کار می روی. تصمیم می گیری چند ساعت کار کنی و زودتر به خانه بروی. چند ساعت کار می کنی و چند سال می گذرد و به خانه نمی رسی. تصمیم می گیری چند روز به هیچ چیز فکر نکنی و بعد برای ادامهء زندگی تصمیم بگیری. چند روز که به هیچ چیز فکر نمی کنی زندگی تمام می شود.

دور می زنی و بر می گردی تا دوباره بیایی.

در همان حالت خستگی تصمیم می گیری مسواک نزنی و با لباسهای کارت بخوابی. تصمیم می گیری اول به خانه ات بروی و بعد کار کنی. تصمیم می گیری دیگر هیچ وقت فکر نکنی. تصمیم می گیری که دیگر برای هیچ کاری تصمیم نگیری، و زندگی را همانطور که اتقاق می افتد ادامه می دهی.

زندگی دور می زند و بر می گردد تا دوباره اتفاق بیفتد؛ و اینبار دیگر خسته نمی شوی
نظرات 1 + ارسال نظر
هیلدا جمعه 18 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 02:54 ق.ظ http://www.hildabihamtast.blogsky.com

mibakhshid man kheili khengam in axe kie?
javabesho too webam bede plsssss

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد