من هم حق دارم
یک اسم ساده نصیبم شود
کسی برایم از آوازهای تازه ی آدمیان بگوید
کسی برایم سیب و سیگار بیاورد
دمی بخندد
نگاهم کند
بگوید بر و بچه ها...احوالپرس ترانه های تو اند،
بگوید هر شب،ماه...
خواب میبیند که آسمان صاف خواهد شد.

بازهم وقت ملاقات گریه و گفت و گو تمام شد و
کسی به دیدار دریا و ستاره نیامد
سجل های سوخته ی ما
پر از مهر و علامت به رفتن است
عجیب است
من به دنیا نیامده ام
که پیچک و پروانه از من بترسند
من مایلم یک لحظه سکوت کنید
ببینید بد میگویم این جا
که هنوز هم میتوان ترانه سرود
تنها به کوه رفت
کبوتر و غروب و انحنای دامنه را دید

آدمی را نامی بوده،نامی هست
که گاه از شنیدن نابهنگامش
برگشته،برمی گردد،
اما سجل های سوخته ما...!
بوی خوش سیب و
سیگار نیمه سوز می آید

نظرات 1 + ارسال نظر
کتکله سه‌شنبه 15 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 03:16 ق.ظ http://katakalle.com

کتکله وبلاگی طنز و خواندنی همراه با شعر و موسیقی !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد