گر نبود دل کجا وطن سازد عشق

وعشق نباشد به چه کار اید دل






پس از ان که من همسایه ساکنان گورستان شدم

عهدم بشکستی و مرا فراموش کردی

وچونان دو رویان سوگندان خویش بشکستی

به پیمان شکنی بردارم را همسر گزیدی

کسی که خود را قادر نامید

چه نیک نامید.

موسی تازه مبارک

مبارکت باد وگردش روزگار به کامت باد دمیده که تا صبح به من به پیوندی وچنان شوی

که بامدادی من شدم

نظرات 1 + ارسال نظر
کتکله سه‌شنبه 15 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 03:17 ق.ظ http://katakalle.com

کتکله وبلاگی طنز و خواندنی همراه با شعر و موسیقی !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد