(( . . . هستی نمایشخانه است ))
افسانه است و رویا
آنچه در آن وجود دارد ، جمله از لباس حقیقت عاری هستند ، و ما بازیگرانی هستیم ، که
برای ایفای یک رل کوچک یا بزرگ ، وارد این نمایشخانه شده ایم.
اصولا در ما (( زندگی )) نامیده می شود ، بصورت رویا و تخیل درآمده ...
و آنچه را که حقیقت می پنداریم، نابود گشته است ...
گرچه هستی بازیچه ای بیش نیست، اما آنچه بازیچه است، هستی نیست.
ما همه موجودات بیگناهی، که غیر عمد وارد این گودال شده ایم، همگی از سرنوشت و
آینده و احتمالا از گذشته هم بی خبریم.
آینده را نا مفهوم و مجهول می دانیم ، و از دوران تولد خود کاملا بی اطلاعیم.
همه ما موجودات نادانیم ، و تنها امتیازی که با سایر حیوانات بر ما دارند، بیشتر نادانی
آنهاست . و ما بخاطر فهم و دانشی که داریم ، از سایر حیوانات بیشتر رنج می بریم، و
بنسبت کمتر عمر می کنیم.
گر چه زندگی مسخره است، و ما دلقکهای این مسخره گاه ...
اما همچنان بازیکنان یک تاتریم، هر چند که فقیر و بی چیز با شند، نا چار همگی که روی
( صحنه ) آمدند ، شخصیت تازه و مجعولی پیدا می کنند، ما نیز هنگامی که پا به عرصه
اجتماع می گذاریم و هیاهوی مردم ، گوشمان را پر می کنند.
ناچار تغییر حالت می دهیم و بصورت یک کمدین واقعی در می آییم.
انگار رلهای مختلف را لاقیدانه و بدون اراده بازی می کنیم.
تا بزرگترها، کسانی که گرداننده صحنه اجتماعند، شاد و مسرور ،
بما و سرنوشتمان بخندند.
گریه نکن به حال من تنها امید زندگی
با گریه هات بهم نگو هر چی می خوای بهم بگی
فریاد بزن اسم منو اگر چه می لرزه صدات
بذار که با صدای تو یه لحظه آروم بگیرم
یه شب دیگه روشونه هات دست تو دستات بمیرم
بذار که عاشقت بشم زیر درخت کوچمون
یه بار دیگه نگات کنم از تو حیاط خونمون
می خوام تموم لحظه ها برام بشن یه خاطره
خاطره لحظه ای که بدرقه مسافره
تو هم ببین اشکامو در حال و هوای هر شبم
خیال تو کشته منو جونم رسیده به لبم
به جزخیال رفتنت برام چی باشه یادگار
تو سرنوشت من تو هم برام نموندی یادگار
عذاب این جدا شدن بدجوری زنجیره منه
شبها خیال رفتنت بغض گلومو می شکنه
کاش بدونی بدون تو میلی به موندن ندارم
گرچه فقط با گفته هام اشک تو رو در می آرم
رفتن تو یه حادثه اس تو یاد خونه موندنی
شعرهای من به عشق تو خوندنی سوزوندنی
اگر تمام آرزوم همیشه داشتن تو بود
کنار تو بودن من مبادا قسمتم نبود
برو که با دیدن تو لحظه به لحظه می شکنم
سفر سلامت عشق من بازم بیا به دیدنم