می ترسم دنیا به پایان برسد و من در چشم تو جایی نداشتهباشم،می ترسم کلمات نتوانند شوق مرا به تو توصیف کنند.می ترسم کبوترانی که به سمت تو پرواز می دهم نارسا باشند.شب طولانی شده است و تا چشمان تو هست آفتاب جرات برآمدن ندارد...!
سلامهمیشه قصه اینه حسرت نگفته ها و زندگی به خاطره ها موفق باشید
سلام
همیشه قصه اینه
حسرت نگفته ها و زندگی به خاطره ها
موفق باشید