وقتی چمدانش را به قصد رفتن بست
نگفتم :" عزیزم این کار را نکن "
نگفتم :"برگرد"
و یک بار دیگه به من فرصت بده."
وقتی پرسید دوستش دارم یا نه
رویم را بر گرداندم .
حالا او رفته ،و من
تمام چیز هایی را که نگفتم ، میشنوم
نگفتم :"عزیزم ، متاسفم ،
چون من هم مقصر بودم."
او را در آغوش نگرفتم و اشک هایش را پاک نکرم
نگفتم:"اگه تو نباشی زندگیم معنی نداره .
فکر میکردم از تمام آن بازی ها خلاص خواهم شد
اما حالا ، تنها کاری که میکنم گوش دادن به حرفهایی است که نگفتم !!
نگفتم:"بارانی ات را در آر...
قهوه درست میکنم و با هم حرف میزنیم."
نگفتم :" جاده بیرون طولانی و خلوت و بی انتهاست."
گفتم:" خدا نگهدار ، موفق باشی ،
خدا به همرات ."او رفت و مرا تنها گذاشت
تا با تمام چیز هایی که نگفتم ، زندگی کنم
سلام
خسته نباشین
اگه یک روز فکر کردی نبودن یه کسی بهتر از بودنش چشمات و ببند و اون لحظه ای که اون کنارت نباشه و به خاطر بیار اگه چشمات خیس شد بدون داری به خودت دروغ میگی و هنوز دوستش داری
خوش باشین
خدانگهدار
سلام
بهت تبریک میگم وبلاگ قشنگی داری
با تبادل لینک موافقی
بدرود
سلام
منم از نوشته های سیلوراشتاین خیلی خوشم میاد:)
این عکس خوشگل ابروگوندش هم منو کشته ... خیلی نازه:)
ممنون که اومدید به دیدنم.
شاد و پیروز ... در پناه حق باشید.