شما به من بگویید ایا گناه کردم
که از سر جوانی به او نگاه کردم
بس شامها که قلبم مانند اسمان بود
در اسمانم او را تشبیه ماه کردم
در دفترش همیشه یک رنگ تیره کم داشت
با مردمان چشمم انی سیاه کردم
بی اعتنا تر از باد با پای خود لگد زد
بذری که با مشقت ان را گیاه کردم
مثل عبور یک رود از او گذشتم
با یاد او دوباره شب را پگاه کردم
می خواستم دل من همپای او بسوزد
نه او مرا نمی خواست من اشتباه کردم
سلام
از دوستان و عزیزانی که تمایل به تبادل لینک
دارند دعوت می شود.
لطفا اسم مورد نظر را بنویسید
برای من بنویسید:عشق من لواشک