ناگهان گریه ام گرفت! از یاد نبر که از یاد نبردمت! از یاد نبر که تمام این سالها با هر زنگ نا بهنگام تلفن از جا پریدم گوشی را برداشتم و به جای صدای تو صدای همسایه ای دوستی دشمنی را شنیدم! از یاد نبر که همیشه بعد از شنیدن آهنگ جان مریم در اتاق من باران بارید از یاد نبر که با تمام این احوال همیشه اشتیاق تکرار ترانه ها با من بود! همیشه این من بودم که برای پرسشی ساد پا پیش می گذاشتم! همیشه حنجره ی من هواخواه خواندن آواز آرزو ها بود! همیشه این چشم بی قرار...
سلام
ســــــــال نـــــــو مبــــــارک
سلام داداش مهدی وبلاگ خیلی قشنگی داری
کتکله وبلاگی طنز و خواندنی همراه با شعر و موسیقی !