دختری خوابیده در مهتاب ،،،،،،
چون گل نیلوفری بر آب.
خواب می بیند . ،،،،،
خواب می بیند که بیمار است دلدارش .
وین سیه رویا ، شکیب از چشم بیمارش ،،،،،
باز می چیند .
می نشیند خسته دل در دامن مهتاب : ،،،،،
چون شکسته بادبان زورقی بر آب .
می کند اندیشه با خود : از چه کوشیدم به آزارش؟؟؟
وز پشیمانی ، سرشکی گرم ،،،،،
می درخشد در نگاه چشم بیدارش.
روز دیگر ، باز چون دلداده می ماند به راه او ،
روی می تابد ز دیدارش .،،،،،
می گریزد ازنگاه او .
باز می کوشد به آزارش . . .


و اینک باید گفت


.................. خداحافظ
......................... خداحافظ
................................ خداحافظ
....................................... خداحافظ
............................................ خداحافظ
نظرات 1 + ارسال نظر
کتکله سه‌شنبه 15 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 03:16 ق.ظ http://katakalle.com

کتکله وبلاگی طنز و خواندنی همراه با شعر و موسیقی !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد